.

علت خونریزی‌ها در جهان اسلام افراط و بی‌عدالتی است نه تکفیر

مصاحبه سنی آنلاین با مولانا محمد قاسم قاسمی:اوایل آذرماه کنگره‌ای تحت عنوان "جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام" دهها تن از علمای شیعه و سنی را در قم گردهم آورد. برخی از علمای برجسته اهل‌سنت کشور نیز در این کنگره شرکت کردند که جناب استاد مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی یکی از آنان بود. استاد حدیث دارالعلوم زاهدان و مسئول دارالإفتاء این مرکز بزرگ علمی و فرهنگی، سردبیر فصل‌نامه‌ وزین «ندای اسلام» نیز هستند. پایگاه اطلاع‌رسانی «سنی آن‌لاین» در همین موضوع جمعه‌شب 13 آذر مصادف با 12 صفر 1436 با استاد مفتی قاسمی به گفت‌وگو نشست که بنابر برخی مسائل از جمله اختلال در به‌روزرسانی سایت، متن این مصاحبه مفید و جذاب هم‌اکنون به بازدیدکنندگان و خوانندگان عزیز «سنی آن‌لاین» تقدیم می‌گردد.


٭ جناب استاد، چه شد که حضرتعالی در "کنگره جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام" شرکت کردید؟ 
٭٭ چندی پیش در زاهدان کنفرانسی مقدماتی در همین موضوع برگزار شده بود که بنده در معیت حضرت شیخ‌الاسلام در آن کنفرانس شرکت کردم. آنجا مشخص شد این پیش‌ نشستی است و کنفرانس اصلی در قم برگزار می‌شود. بعدا طی نامه‌ای بنده رسما مدعو شدم. یک انگیزه‌ای که بیشتر ما را برای شرکت در این کنگره راغب کرد، شنیده‌هایی بود که شخصیت‌های مطرحی از پاکستان مثل مولانا ابوالفتح محمدیوسف  و مولانا عطاءالرحمن، برادر مولانا فضل‌الرحمن رهبر حزب جمعیت علمای اسلام، قرار است تشریف بیاورند. مشتاق بودیم ببینیم آنها چه می‌گویند. به هرحال مشورتی صورت گرفت و قرار شد همراه جناب مولانا به قم برویم. اما اینکه آنها چرا و براساس چه معیاری بنده را دعوت کردند؟ پاسخ دقیقش با برگزارکنندگان است. طبعا مرام ما این است که ما از افراط به‌دور هستیم و تکفیری هم نیستیم.

٭ نظر شما در مورد زمان و مکان کنگره چیست؟
٭٭ در مورد زمان کنگره خود برگزار کنندگان اظهار داشتند اخیرا جریان‌های تکفیری بیشتر بروز کرده‌اند و باید جلوی آنها را گرفت. برگزارکنندگان حداقل به این نتیجه رسیده بودند که تکفیر الان بیشتر شده است.
اما درباره‌ی مکان برگزاری این کنگره عرض شود قم مرکز ثقل جهان تشیع است همانگونه که حضرت شیخ‌الاسلام به این نکته اشاره داشتند. قم یکی از مراکز فرهنگی و فکری مهم جهان اسلام هم است و تردیدی در این نیست که این شهر برای مسلمانان شیعه بسیار مهم است. شهرهای مهمی مثل نجف هم وجود دارد، ولی احتمالا آنجا شرایط فراهم نبوده و از طرفی برگزار کنندگان کنگره هم ساکن قم هستند. البته سایر عوامل را نمی‌توان کنار گذاشت؛ مثلا لبه‌های تیز تکفیر را احساس کرده اند که به طرف تشیع هم است . بیشتر برای آنها این قضیه ملموس بوده، به‌ویژه پس از جریانات اخیر سیاسی در عراق.
البته مدتی پیش کنفرانسی مشابه درموضوع اعتدال  و میانه‌روی در ترکیه برگزار شد و قرار است در مصر نیز برگزار شود.

٭ کنگره مذکور با عنوان "جهانی" برگزار شد؛ برگزاری چنین کنفرانس‌هایی چقدر می‌تواند تاثیرگزار باشد؟ و چه باید می‌کردند تا تاثیرات آنها جهانی می‌شد؟
٭٭ ببینید شخصیت‌های برجسته و مطرحی از الازهر، دارالعلوم دیوبند، ندوةالعلماء، دارالعلوم کراچی و سایر مدارس پاکستان و در مجموع جهان اهل‌سنت که هم‌پایه آقایان آیت‌الله سبحانی و آیت‌الله مکارم شیرازی باشند در کنفرانس دیده نمی‌شدند. مثلا جای شیخ ازهر یا نماینده ایشان، شیخ یوسف القرضاوی و شخصیت‌های مورد احترام توده‌ها از کشورهایی مثل ترکیه خالی بود. از عربستان که مسئله افراط و تکفیر در آنجا نیز مورد بحث است، هم شخصیت مطرحی نبود. از پاکستان مولانا شیرانی بود که یک شخصیت سیاسی است و نماینده مجلس است. زمانی اثرات چنین کنگره‌هایی جهانی می‌شود که شخصیت‌های برجسته‌ای که مورد اعتماد توده‌ها باشند، بر سیاست‌مداران و سایر اقشار هم تأثیرگذار باشند و مردم به عالم بودن آنها معتقد باشند، گردهم آیند.

٭ ارزیابی حضرتعالی از برنامه‌های این کنگره و دیدگاه‌هایی که در آن مطرح شد چیست؟
٭٭ بعضی از بحث‌های کنفرانس خوب بود. من در کنگره چنین برداشت کردم که عده‌ای می‌خواستند بگویند علت کشتار و خونریزی‌ها تکفیر است. اما به نظر بنده علت اساسی و اصلی درگیری‌ها و خونریزی‌های اخیر در جهان اسلام تکفیر نیست. افراط می‌تواند علت باشد اما تکفیر نه! علت خونریزی را باید در سیاست و دیگر جاها جست. دلیل من برای دیدگاهم این است که در زاهدان شیعه و سنی کنار هم زندگی می‌کنند و همدیگر را تکفیر نمی‌کنند؛ الحمدلله مشکلی هم پیش نمی‌آید. از طرفی می‌بینیم اطراف مسجد عزیزی، مسجد جامع قدیم اهل‌سنت زاهدان، سیک‌ها زندگی می‌کنند. شیعه و سنی هر دو معتقدند آنها  کافر و غیرمسلمان هستند اما کسی آنها را نمی‌کشد و با آنها مشکلی ندارد، یک قطره خون هم از بینی یک شهروند سیک در زاهدان ریخته نشده است. پس علت بیشتر کشتارهای فرقه‌ای تکفیر نیست بلکه افراط و احساس ظلم و بی‌عدالتی است.
در هندوستان که پیروان ادیان و مذاهب مختلف زندگی می‌کنند، هیچ‌ کس به‌خاطر اینکه هندو است کشته نشده؛ اگر درگیری هم رخ داده انگیزه‌های سیاسی مثل تقلب در انتخابات، تبعیض، ضایع شدن حقوق مدنی و... ممکن است پشت آن قتل و کشتارها باشد. رهبران جهادی سابق افغانستان پس از شکست ارتش سرخ همدیگر را برای کسب قدرت می‌کشتند ولی همدیگر را تکفیر نمی‌کردند.
انگیزه سیاسی عامل بزرگی‌ست؛ عده‌ای متوجه می‌شوند که تحقیر شده‌اند و حقوق آنها پایمال شده است و به حاشیه رانده شده‌اند، آن‌گاه ممکن است از حربه تکفیر به‌عنوان ابزار استفاده شود. بین خود ما مسلمانان وقتی نزاعی رخ می‌دهد چنین استفاده ابزاری صورت می‌گیرد. حتی زن و شوهر هم موقعی از هم ناراحت می‌شوند می‌گویند این اصلا مسلمان نیست! حج او اصلا قبول نیست! این آدم نیست! 
[مبارزان] افغان هر آمریکایی [کافر] را در هر جایی که ببینند نمی‌کشند، بلکه آمریکایی را که در افغانستان ببینند او را متجاوز و اشغالگر تصور می‌کنند. ممکن است بعد تکفیرش را هم به رخ بکشند و او را به قتل برسانند، اما در هر صورت علت اصلی کشتن او اشغالگر بودنش است نه کافر بودن آن. پیش از این، زمانی‌که طالبان در افغانستان سر برآوردند، مخالفان آنها امثال عبدالرب رسول سیاف، عبدالرشید دوستم، برهان‌الدین ربانی و احمدشاه مسعود که سُنی‌مذهب بودند؛ آنها یکدیگر را کافر نمی‌دانستند اما برای حکومت می‌جنگیدند. به‌همین دلیل بنده معتقدم تکفیر علت اصلی جنگ‌ها و درگیری‌ها نیست گرچه می‌تواند باعث تشدید آن بشود. 

٭ از فضای کلی کنگره و مطالب ارائه شده در وب‌سایت کنگره اینگونه برداشت می‌شود که بیشتر گروه‌هایی که از آنها به عنوان "افراطی و تکفیری" یاد شده منتسب به جهان اهل‌سنت هستند. آیا درباره گروههای افراطی شیعه و برنامه‌های آنان نیز در این کنگره بحثی به میان آمد؟
٭٭ اشاراتی از بعضی خود شیعیان هم شد که از دو طرف شیعه و سنی افراطی هستند و هردو محکوم هستند. ولی از افراطیون شیعه کمتر بحث شد؛ بسیاری از داعش نام بردند؛ عکسی و فیلمی هم نشان دادند که تندروها فردی را می‌کشند و جگرش را بیرون می‌کنند. گویا چنین القا می‌کردند که این نتیجه تکفیر است و اگر تکفیر کنند بعد اینگونه برخورد می‌کنند. معلوم نبود تصاویر تا چه اندازه واقعی بودند و قاتل هم نمی‌گفت چون طرف کافر است من چنین کاری می‌کنم. ممکن است جاهایی دیگر شیعیان را متهم به چنین کارهایی بکنند.
ولی برخی سخنرانان ازجمله میزبانان بخشی از سخنانشان را در دفاع از خود قرار داده بودند که شیعیان را به‌خاطر برخی از اعتقادات آنها تکفیر می‌کنند؛ در حالی‌که آنها توجیه دارند، مثلا در نداها منظورشان شفاعت خواستن به اذن الله و توسل است. باید به کسی فرصت داده می‌شد که دلایل طرف مقابل را بیان می‌کرد؛ در واقع لازم است این نوع بحث‌ها در جلسات تخصصی‌تر و علمی‌تر مورد بررسی قرار گیرند. شخصیت‌های مطرح جهان اسلام در چنین جلساتی شرکت کنند و بحث شود.

٭ اهداف و برنامه‌های ویژه‌ای برای کنگره مذکور تعریف و تعیین شده بود. به نظر شما این اهداف تا چه حد از سوی شرکت‌کنندگان مورد توجه قرار گرفته بودند؟
٭٭ از اهداف و فواید که نباید افراط و تکفیر باشد همه استقبال کردند. طبعا حجتی‌ها و تندروهای قم هم از دیدن تعداد زیادی از علمای اهل‌سنت متأثر می‌شوند و خواهد پذیرفت که این علما را و جهان اهل‌سنت را نمی‌توان نادیده گرفت. این قدم گذاشتن علما اگر مقداری هم باعث تعدیل افکار و آراء آنها بشود هم یک موفقیت است. چنین دیدارهایی می‌تواند تاثیرات متقابل داشته باشد؛ شاید برخی تاثیر بیشتری بگذارند. 

٭ جنابعالی به همراه برخی دیگر از علما با چند تن از مراجع تقلید دیدارهایی داشته‌اید. در این دیدارها چه موضوعاتی مورد گفتگو و بررسی قرار گرفتند؟
٭٭ ما به‌علت ضیق وقت فقط موفق شدیم با دو شخصیت دیدار داشته باشیم. ملاقاتی با آقای ابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم، صورت گرفت. او درباره اعتدال حرف می‌زد و دیدن موضوعات علمی آن دانشگاه نیز برای ما مفید و جالب بود. 
جمعی از علمای اهل سنت ایران با آیت‌الله ناصر مکارم ملاقات داشتند. در آن دیدار که بنده هم بودم، عده‌ای درباره مسجد برای اهل‌سنت تهران و برخی نمازخانه‌های تعطیل شده صحبت کردند. نسبت به برخی انتظارات اهل‌سنت و حقوق‌های ضایع شده و تبعیض‌ها سخن به میان آمد و نامه‌ای هم در مورد مشکلات اهل‌سنت که از سوی برخی علما امضا شده بود، به آیت‌الله مکارم تحویل داده شد. 
بنده در این دیدار به سه نکته اشاره کردم؛ 1- تحمل بیشتر شود و باید بررسی کرد که چکار کنیم تا سطح تحمل بالاتر برود؛ 2- سعه صدر باید بیشتر شود؛ 3- در مورد عوامل تکفیر و افراط باید بررسی کارشناسانه صورت بگیرد. 
همچنین آیت‌الله مکارم درباره اینکه اهل‌سنت می‌خواهند جمیعت خود را از راه زاد و ولد تکثیر کنند، در اطراف مشهد زمین می‌خرند و یا کنار مقبره حضرت رضا رحمه‌الله جلوی زوار می‌ایستند و می‌گویند ندای ایشان درست نیست، ابراز نگرانی کرد. 
معلوم شد گزارشات نادرستی به ایشان رسیده است و علما توضیح دادند. یک شهروند سنی که بنابر انگیزه‌های شخصی و ناامنی یا تجارت به مشهد مهاجرت کرده، چقدر زمین می‌تواند بخرد؟ مگر آنها چقدر پول دارند؟! ثروت و قدرت و همه اختیارات در دست برادران شیعه است. تازه موضوع تکثیر جمعیت از راه زاد و ولد را آنها مطرح و علنی کردند.
یک سُنی چند زائر را می‌تواند از ندا باز دارد؟ چند زائر پیش آیت‌الله مکارم شکایت آورده‌اند؟ ممکن است کسی سنی‌ای را ملاقات کرده و به او گفته چرا به [زیارت مقبره] نمی‌روی و او گفته باشد معتقد نیستم. اما اینگونه نیست که بروشور و مجله پخش کرده باشند و تابلویی نصب کنند. البته اهل‌سنت به بزرگان و قبرها احترام می‌گذارند و سلام می‌فرستند،‌ اما مشکل‌کشا و حاجت‌روا فقط خدا را می‌دانند.

٭ جنابعالی برای مبارزه با پدیده تندروی و افراط‌گرایی در جهان اسلام چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌کنید؟
٭٭ آنچه در ادوار بعد به عنوان فکر و اندیشه مطرح می‌شود ریشه در گذشته دارد و این یک واقعیت است؛ چه درگذشته‌های دور چه نزدیک پدیده تکفیر وجود داشته است و برای مقابله با آن باید پیش از این اقدام می‌شد. تکفیر تاریخچه‌ای قدیمی دارد؛ اولین تکفیری‌ها خوارج بودند. بعد تندروهای روافض آمدند و مثل خوارج صحابه را تکفیر کردند. در ادوار بعدی گروه‌های دیگری مثل معتزله سر بر آوردند. خوارج و روافض هم گروه گروه شدند چنانکه جزئیات آن در "الملل و النحل" آمده است. تکفیری‌ها و تندروها در طول تاریخ در میان شیعیان و سنی‌ها بوده‌اند. 
اکنون این قضیه سیاسی شده است؛ وقتی یک مسأله رنگ‌وبوی سیاسی و حزبی می‌گیرد، فراگیرتر می‌شود و تکفیر می‌تواند به‌عنوان "پیش سلاح" یا "پس سلاح" مورد استفاد قرار گیرد. اگر طرفین مسلح باشند و قدرتی در دست داشته باشند، آن‌گاه بر شدت امر افزوده می‌شود و قضیه نگران کننده‌تر می‌شود. 
نباید در تکفیر افراد عجولانه اقدام شود؛ تکفیر دارای شرایط خاصی است. فکر را با فکر می‌توان مقابله کرد. دکتر یوسف قرضاوی، از علمای معاصر، در این مورد کتابی به نام "ظاهرة الغلو فی التکفیر" نوشته است. سایر علما هم در این موضوع کتاب نوشته‌اند. پدیده تکفیر در دوران معاصر تقریبا از 40 سال پیش در مصرشروع شده است. فراموش نشود که تکفیر یک فکر، اندیشه و دیدگاه است و تکفیرکننده برای خود چارچوبی می‌گذارد؛ کسی که در این چارچوب است را مسلمان می‌داند و گرنه او را کافر قلمداد می‌کند.
اگر در عراق بعد از سقوط صدام که مورد تایید هم نبود چون بعثی و دیکتاتور بود، عدالت کاملا رعایت می‌شد و قوانین اسلامی به اجرا درمی‌آمد، چنین کنفرانس‌هایی تشکیل می‌شد و دموکراسی واقعی در زمینه حقوق مدنی که در غرب وجود دارد، در آنجا حاکم می‌شد بعدا چنین مسائلی رخ نمی‌داد. زیرا عدالت بسیاری از مسائل را تضمین می‌کند. ظلم و تبعیض باید از بین برود؛ این کاری‌ست که سیاسیون باید انجام دهند. کنگره به نام علما بود، ولی وزیر خارجه عراق هم دعوت شده بود و سخنرانی کرد که او هم در این‌مورد چیزی نگفت. حالا نمی‌شد که نماینده‌ای از «داعش» بیاید، ولی از کشورهای اسلامی دیگر هم افرادی در سطح وزیرخارجه عراق را می‌توانستند مدعو کنند تا توازن برقرار بماند.
پیشنهاد می‌کنم مسلمانان باید با هم قراردادی داشته باشند که حتی اگر گروهی از مسلمانان گروهی دیگر را کافر دانستند باز هم به زندگی مسالمت‌آمیز ادامه دهند نه اینکه آنها را بکشند. هر کافری که نباید کشته شود. در اسلام فقط مرتدی که مرد باشد نه زن، آن هم با شرایطی که مشخص است، می‌توان او را کشت که این کار هم وظیفه دولت‌هاست. همچنین فرقه‌های مختلف حتی درصورتی که دیگری را از دایره اسلام خارج پنداشتند، نباید آنان را به قتل برسانند. مگر هر کافری باید کشته شود؟! اگر امثال اللهیاری و سایر شیعیان افراطی که اهل‌سنت را  کافر و گمراه می‌دانند و حتی شیعیان معتدل را زیرسوال می‌برند نباید دست به قتل و کشتار بزنند! همچنین افراطی‌های اهل‌سنت نیز نباید دست به قتل و کشتار مخالفان خود بزنند. حتی کشتن بهائی‌ها، قادیانی‌ها و ذکری‌ها حرام است چه برسد به کشتار اهل قبله و اهل کلمه که آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم درباره‌ی آنها به‌صراحت فرمودند: «أمرت أن أقاتل الناس حتى يقولوا لا إله إلا الله، فإذا قالوها عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحقها، وحسابهم على الله‏‏»؛ (از جانب خدا به من دستور داده شده که با مردم بجنگم تا بگویند معبودی جز الله نیست؛ زمانی که این را گفتند،  خون و اموالشان از طرف من در امان است، و حساب اعمالشان هم با خدا خواهد بود.)

٭ در پایان اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید؟
٭٭ سخن آخر اینکه باید واقع‌بینی بیشتر بشود. ترسم آن است که تکفیری‌ها نیز واکنش نشان دهند و چنین جلساتی بگیرند و بیش از پیش به تکفیر دیگران بپردازند. نکته دیگر آنکه سیاسیون از علما بهره‌برداری نکنند. علما هم اقدامات و عملکردهای سیاسی را توجیه نکنند و از حق چشم‌پوشی نکنند. باید مسائل سیاسی، از راه‌های سیاسی و مسائل فکری و عقیدتی هم باید در محیط‌های فکری حل بشوند. کارشناسان هر طیف باید کارشناسی‌شده به وظیفه‌ خود عمل کنند. علما و سیاسیون در کار یکدیگر دخالت نکنند تا وضع بدتر نشود. با افرادی که تکفیری خوانده می‌شوند بنشینیم و صحبت کنیم؛ به آنها بگوییم برفرض صحت ادعای شما آیا هر کافری را حتما باید کشت!؟ جنگ مسئله‌ای دیگر است،‌ اما کافرکُشی که نداریم. زنان و کودکان را نباید کشت! با این افراد باید صحبت کرد و برای قانع کردن آنها تلاش کرد؛ تکفیری‌ها جن یا مخلوقی دیگر که نیستند، انسان هستند. اگر فکر ما را نپذیرفتند، حداقل دست از کشتار خواهند کشید وگرنه جهان اسلام مورد تمسخر بیگانگان قرار خواهد گرفت. 

٭ از فرصتی که در اختیار «سنی آن‌لاین» قرار دادید، بسیار سپاسگزاریم.

هیچ نظری موجود نیست: