کاک حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان، ضمن انتقاد شدید از توهین دکتر
محسن رضایی به امیرالمؤمنین حضرت عمر فاروق- رضی الله عنه- طی مطلبی این
اهانت را به شیوه ای عالمانه و منطقی پاسخ داد.
متن کامل این مطلب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در برخی از سایتهای فارسی زبان اعلان شد: که آقای محسن رضایی دبیر مجمع
تشخیص مصلحت نظام در صفحه فیسبوک خود نوشت: (به طور کلی، جان کری در مسائل
سیاسی و نوع صحبت کردن، بنده را به یاد عمر بن خطاب میاندازد که چون شمشیر
داشت، میخواست دائماً از آن استفاده کند، دائماً به پیامبر میگفت:
«اجازه بدهید گردنش را بزنم»، همیشه از جانب تهدید و حمله صحبت میکرد).
هنگامی که در فضای مجازی با انتقادات فراوان روبرو شد، آمد با عذر بدتر از
گناه! به توجیهاتی متوسّل شد که دست کمی از مطلب قبلی نداشت ولی این بماند
برای زمان مناسب و امّا آقای رضایی! اگر حضرت عمر در حیات پیامبر - بقول
شما- میگفت: «اجازه بدهید گردنش را بزنم» و پیامبر به ایشان اجازه
نمیداد، ایشان بعداً ده سال رهبر بلامنازع کشور گستردهی اسلامی بود،
کشوری شامل تمام مناطق عرب نشین، به اضافهی سرزمینهای روم و فارس و ترک و
کرد، که اکنون به دهها کشور تقسیم شده است که یکی از آنها کشور کنونی
ماست، و آن زمان هیچ سازمان بینالمللی و حقوق بشری وجود نداشت که حضرت عمر
نگران شود و به هراس افتد که او و حکومتش را محاکمه و تحریم و توبیخ کنند،
با این وجود، شما با انصاف و قضاوت خودت بفرمایید: در مدّت آن ده سال، در
آن کشور پهناور با جمعیّتی در حدود نیمی از ساکنان کره زمین آن زمان، چند
نفر را از مردم کشورش زندان، اعدام، ترور و تبعید کرد؟، آیا یک نفر زندانی
سیاسی یا عقیدتی در آن حکومت وجود داشت؟ آیا با داشتن کمترین وجدان و
انصاف، میتوان حکومت حضرت عمر را از جنبههای عدالت، رفاه متناسب با زمان،
مساوات در میان مسؤولان و کارگزاران حکومت و در رأس همه، شخص ایشان و
افراد جامعهاش را با هیچ حکومتی در دنیای امروز قابل مقایسه دانست؟ او که
قدرت و ثروتهای دو ابرقدرت ایران و روم را تصاحب شده است به شهادت حتی
تاریخنویسان شما پیراهنی به تن دارد که آنقدر به آن پینه بسته است که از
اصل پارچهی پیراهن به اندازهی پینهها باقی مانده است. آن پیشوای
بلامنازع زمان، اگر در روز فراغتی پیدا میکند، به جای استراحت، در باغ
بیتالمال مسلمین به آبیاری مشغول میشود. بر سر منبر اوج قدرت و اُبهت
صحبت از افزایش یافتن مهریه خانمها میکند و میگوید: اگر از این به بعد
از فلان مقدار بیشتر، مهریه تعیین شود مقدار اضافه را باز پس میگیرد و به
مرد باز میگرداند، که بلافاصله یک زن در آخر مسجد بلند میشود، سخنرانیش
را قطع میکند و با خواندن آیهای از قرآن به خلیفه و رهبر مسلمین اعتراض
مینماید، و عمر با تمام تواضع و فروتنی اعتراض او را میپذیرد و حرف خود
را پس میگیرد و با عبارت: أَصَابَت اِمرَأَة وَ أَخطَأَ عُمَر، -زنی به
حقّ اصابت کرد، در حالیکه عمر در این زمینه به خطا رفت- بر سر منبر و علی
رئوس الأشهاد این واقعیّت را اعلان مینماید.
راستی آقای رضایی! اگر در
مملکت من و شما، نه یک فرد عادی بلکه یک شخصیّت سیاسی یا اجتماعی و یا یک
عالم و پیشوای دینی، در مقابل رهبر، رئیس جمهور، رییس قوه قضاییه و امثالهم
چنین موضعی بگیرد، سرنوشتش به کجا خواهد کشید؟ با این اوصاف حقیقتاً هر کس
را نه تنها از غیرمسلمانها بلکه از رهبران دینی و مراجع مذهبی اسلامی با
حضرت عمر بن خطاب مقایسه کنیم از قدر خود کاسته و به ما خواهند خندید.
از این بگذریم، آقای رضائی! مگر شما تشخیص! نمیدهید که – به قول شما-
خلیفهی دوم مسلمانان در نظر و باور همهی اهل سنّت دنیا از جمله ایران،
سوّمین شخصیّت مقدّس اسلام است، و او را از مال و جان و همه چیز و همه کس
بیشتر دوست دارند!؟ با این حال شما چطور او را با وزیر امور خارجهی یک
کشور غیرمسلمان مقایسه میکنید؟! آن هم در مقام نکوهش و تحقیر!! راستی به
تشخیص! شما این توهین نیست؟! اگر ما هم بیائیم نه نسبت به بزرگان و امامان
اهل تشیع – که همهی آنانی که وجود داشتهاند بزرگان و سروران اهل سنّت
هستند- بلکه نسبت به مراجع تقلید و رهبران سیاسی و مذهبی معاصر، این مقایسه
و- به قول شما- نقد را انجام دهیم، کسی متعرض ما نخواهد شد؟ خوب، بعداً به
حساب شما چنین خواهیم کرد.
راستی چگونه و در کدام مجمع! به تشخیص این
مصلحت! رسیدی که بدون هیچگونه مقتضی و دلیل به مقدّسات بیش از 25% از
هموطنانت یعنی اهل سنّت ایران و یک میلیارد و نیم مسلمان در جهان اینگونه!
بتازید و توهین کنید؟! وای به حال ملّتی که جنابعالی دبیر مجمع تشخیص
مصلحت آن باشید، منطقاً باید بدانید: با این تشخیص مصلحت! فرد فرد این
جمعیّت در ایران، و همهی اهل سنّت جهان را جریحهدار فرمودهاید! براستی
درست و زیبا گفته است شیخ عمری، شیرازی، سعدی بزرگ:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد.
بیتردید اگر این رخداد در کشوری مردممدار، آزاداندیش و مصلحت شناس به
وقوع میپیوست، جنابعالی از سمت خود کنار رفته یا کنار گذاشته میشدید.
چنین اقدامی شجاعانه و حکیمانه، برای حادثههای خیلی کوچکتر و محدودتر از
این، و نسبت به اشخاصی با رتبهی خیلی بالاتر از شما بارها در دیگر کشورها
دیده شده است. امّا در کشور ما افسوس!
آقای رضایی! بارزترین چیزی که
میتوان علّت این موضعگیری جنابعالی به حساب آورد: انتقام گرفتن از اهل
سنّت ایران به خاطر رأی ندادن آنان در انتخابات ریاست جمهوری به شما بود.
امّا باید توجه داشت که شاید باز هم چنین انتخاباتی پیش رو باشد!
حسن امینی
حاکم شرع مردمی کردستان
متن کامل این مطلب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در برخی از سایتهای فارسی زبان اعلان شد: که آقای محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در صفحه فیسبوک خود نوشت: (به طور کلی، جان کری در مسائل سیاسی و نوع صحبت کردن، بنده را به یاد عمر بن خطاب میاندازد که چون شمشیر داشت، میخواست دائماً از آن استفاده کند، دائماً به پیامبر میگفت: «اجازه بدهید گردنش را بزنم»، همیشه از جانب تهدید و حمله صحبت میکرد). هنگامی که در فضای مجازی با انتقادات فراوان روبرو شد، آمد با عذر بدتر از گناه! به توجیهاتی متوسّل شد که دست کمی از مطلب قبلی نداشت ولی این بماند برای زمان مناسب و امّا آقای رضایی! اگر حضرت عمر در حیات پیامبر - بقول شما- میگفت: «اجازه بدهید گردنش را بزنم» و پیامبر به ایشان اجازه نمیداد، ایشان بعداً ده سال رهبر بلامنازع کشور گستردهی اسلامی بود، کشوری شامل تمام مناطق عرب نشین، به اضافهی سرزمینهای روم و فارس و ترک و کرد، که اکنون به دهها کشور تقسیم شده است که یکی از آنها کشور کنونی ماست، و آن زمان هیچ سازمان بینالمللی و حقوق بشری وجود نداشت که حضرت عمر نگران شود و به هراس افتد که او و حکومتش را محاکمه و تحریم و توبیخ کنند، با این وجود، شما با انصاف و قضاوت خودت بفرمایید: در مدّت آن ده سال، در آن کشور پهناور با جمعیّتی در حدود نیمی از ساکنان کره زمین آن زمان، چند نفر را از مردم کشورش زندان، اعدام، ترور و تبعید کرد؟، آیا یک نفر زندانی سیاسی یا عقیدتی در آن حکومت وجود داشت؟ آیا با داشتن کمترین وجدان و انصاف، میتوان حکومت حضرت عمر را از جنبههای عدالت، رفاه متناسب با زمان، مساوات در میان مسؤولان و کارگزاران حکومت و در رأس همه، شخص ایشان و افراد جامعهاش را با هیچ حکومتی در دنیای امروز قابل مقایسه دانست؟ او که قدرت و ثروتهای دو ابرقدرت ایران و روم را تصاحب شده است به شهادت حتی تاریخنویسان شما پیراهنی به تن دارد که آنقدر به آن پینه بسته است که از اصل پارچهی پیراهن به اندازهی پینهها باقی مانده است. آن پیشوای بلامنازع زمان، اگر در روز فراغتی پیدا میکند، به جای استراحت، در باغ بیتالمال مسلمین به آبیاری مشغول میشود. بر سر منبر اوج قدرت و اُبهت صحبت از افزایش یافتن مهریه خانمها میکند و میگوید: اگر از این به بعد از فلان مقدار بیشتر، مهریه تعیین شود مقدار اضافه را باز پس میگیرد و به مرد باز میگرداند، که بلافاصله یک زن در آخر مسجد بلند میشود، سخنرانیش را قطع میکند و با خواندن آیهای از قرآن به خلیفه و رهبر مسلمین اعتراض مینماید، و عمر با تمام تواضع و فروتنی اعتراض او را میپذیرد و حرف خود را پس میگیرد و با عبارت: أَصَابَت اِمرَأَة وَ أَخطَأَ عُمَر، -زنی به حقّ اصابت کرد، در حالیکه عمر در این زمینه به خطا رفت- بر سر منبر و علی رئوس الأشهاد این واقعیّت را اعلان مینماید.
راستی آقای رضایی! اگر در مملکت من و شما، نه یک فرد عادی بلکه یک شخصیّت سیاسی یا اجتماعی و یا یک عالم و پیشوای دینی، در مقابل رهبر، رئیس جمهور، رییس قوه قضاییه و امثالهم چنین موضعی بگیرد، سرنوشتش به کجا خواهد کشید؟ با این اوصاف حقیقتاً هر کس را نه تنها از غیرمسلمانها بلکه از رهبران دینی و مراجع مذهبی اسلامی با حضرت عمر بن خطاب مقایسه کنیم از قدر خود کاسته و به ما خواهند خندید.
از این بگذریم، آقای رضائی! مگر شما تشخیص! نمیدهید که – به قول شما- خلیفهی دوم مسلمانان در نظر و باور همهی اهل سنّت دنیا از جمله ایران، سوّمین شخصیّت مقدّس اسلام است، و او را از مال و جان و همه چیز و همه کس بیشتر دوست دارند!؟ با این حال شما چطور او را با وزیر امور خارجهی یک کشور غیرمسلمان مقایسه میکنید؟! آن هم در مقام نکوهش و تحقیر!! راستی به تشخیص! شما این توهین نیست؟! اگر ما هم بیائیم نه نسبت به بزرگان و امامان اهل تشیع – که همهی آنانی که وجود داشتهاند بزرگان و سروران اهل سنّت هستند- بلکه نسبت به مراجع تقلید و رهبران سیاسی و مذهبی معاصر، این مقایسه و- به قول شما- نقد را انجام دهیم، کسی متعرض ما نخواهد شد؟ خوب، بعداً به حساب شما چنین خواهیم کرد.
راستی چگونه و در کدام مجمع! به تشخیص این مصلحت! رسیدی که بدون هیچگونه مقتضی و دلیل به مقدّسات بیش از 25% از هموطنانت یعنی اهل سنّت ایران و یک میلیارد و نیم مسلمان در جهان اینگونه! بتازید و توهین کنید؟! وای به حال ملّتی که جنابعالی دبیر مجمع تشخیص مصلحت آن باشید، منطقاً باید بدانید: با این تشخیص مصلحت! فرد فرد این جمعیّت در ایران، و همهی اهل سنّت جهان را جریحهدار فرمودهاید! براستی درست و زیبا گفته است شیخ عمری، شیرازی، سعدی بزرگ:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد.
بیتردید اگر این رخداد در کشوری مردممدار، آزاداندیش و مصلحت شناس به وقوع میپیوست، جنابعالی از سمت خود کنار رفته یا کنار گذاشته میشدید. چنین اقدامی شجاعانه و حکیمانه، برای حادثههای خیلی کوچکتر و محدودتر از این، و نسبت به اشخاصی با رتبهی خیلی بالاتر از شما بارها در دیگر کشورها دیده شده است. امّا در کشور ما افسوس!
آقای رضایی! بارزترین چیزی که میتوان علّت این موضعگیری جنابعالی به حساب آورد: انتقام گرفتن از اهل سنّت ایران به خاطر رأی ندادن آنان در انتخابات ریاست جمهوری به شما بود. امّا باید توجه داشت که شاید باز هم چنین انتخاباتی پیش رو باشد!
حسن امینی
حاکم شرع مردمی کردستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر