سنی نیوز: آنچه در سفر آقای احمدی نژاد به مصر روی داد؛ از حمله شدید جامعه ازهر به سیاستهای ابلهانه او، و دیدگاه ثابت حکومت مصر در بحران سوریه و انتقاد تند از تداخلات بیرویه ایران و نسل کشیهایش در سوریه و عراق، و لنگه کفشی که جوان سوریهای به سوی رئیس جمهور ما پرت کرد..
خلاصه همه این فضائح و شکستهای سیاسی میتوانست بیانگر دیدگاه ملت و حکومت مصر درباره نظام صفوی حاکم بر ایران باشد.
اما از آنجا که سرکردههای نظام آخوندی تهران بخوبی دریافتهاند با سقوط نظام فاشیستی بشار اسد, کشتی آنها نیز غرق خواهد شد با غزلسرائیهایی که عمامه بسران قم بخوبی میدانند شاید نهایت صفویت را درپی داشته باشد، خواستند مودت و دوستی مصریها را بدست آورند؛
ارسال گردشگران ایرانی به مصر، برداشتن ویزای سیاحتی ایران از شهروندان مصری و غیره...
آنهایی که با پدیده صفویت آشنایی دارند بخوبی میدانند, خفاش صفویت از نور قرآن وحشت دارد، و یخچالهای بدعت و خرافات آنان در فضای روشن علم و دانش و در برابر گرمای ایمان و توحید, ذوب میشوند.
از روزی که شهروندان ایرانی فرصت یافتند بدون ویزا وارد ترکیه سکولار در حال اصلاح شوند, تعداد بیشماری از جوانان میهن عزیزمان با دیدن صفای کم سوی توحید در ترکیهای که هنوز قوانین آن با دین در ستیز است به ندای حقیقت لبیک گفته از بدنه شرک آلود جامعه صفویت فاصله گرفتند.
بدون شک رفتن گردشگران ایرانی به مصر؛ کشوری که گورستان تشیع فاطمی نامیده میشود، نوعی انقلاب نه تنها در افکار آنها بلکه در اندیشههای عمامه بسرهای همراهشان بوجود خواهد آمد. چرا که به شکرانه حق, رشد آگاهی و پشت کردن به خرافات صفویت و بازگشت بسوی توحید در بین آخوندهای صفوی به مراتب از عامه مردم بیشتر است
کشورهای عرب آفریقایی در دو دهه اول انقلاب خمینی, بنا به دلایلی چند در معرض خطر تشیع حاکم بر ایران قرار داشتند:
- شعارهای اسلامی و ظلم ستیز ایران توانسته بود حتی جنبشهای ریشهدار اسلامی چون اخوان المسلمین و سلفیها و جهادیها را تحت تأثیر خود قرار دهد و از آنها به عنوان پل ارتباطی با ملتها استفاده کند.
- استفاده ابزاری صفویت از اظهار همدردی با ملت ستمدیده فلسطین، در مقابل سکوت مرگبار نظامهای عربی بر سیاستهای ضد انسانی اسرائیل در اذهان عمومی, ایران را تنها علمبردار وحدت اسلامی و دفاع از مظلومان معرفی کرده بود.
- قدرت رسانهای و تبلیغاتی ایران به زبانهای مختلف جهان از جمله عربی و فقدان رسانه توحیدی در منطقه.
- ماسک قوی تقیه, که توانسته بود گرگ صفویت را به شکل میشی بسیار نرم خو به جهان معرفی کند..
دیری نپائید که جبه غرور آخوندهای حاکم بر ایران ترکید و احساس قدرت نموده، حقیقت خود را بر ملا کردند:
مدیریت کشتارهای وحشتناک مذهبی در عراق، افغانستان و پاکستان البته اینبار بدون ماسک تقیه و با شعارهای بدبوی صفویت که تنها در کتابهای پوسیده قرون وسطایی میتوان نمونه آنرا سراغ گرفت! سکوت شرم آور در مقابل کشتارهای اسرائیل در غزه، و اخیرا سیاست ابلهانه خزیدن در خندق بشار اسد و رهبریت نسل کشی در سوریه...
این تصرفات حقودانه در فضای باز رسانهای کنونی, پرده از صورت زمخت تشیع برکشید و صفویت را در چهره واقعیش که مذهبی تکفیری و خونخوار است به جهان معرفی کرد.
حامیان دیروز تشیع در جهان اسلام اولین کسانی هستند که امروز پرده از خرافات و خزعبلات آن برکشیده, ملتهای خود را از خطر احتمالی آن واکسینه میکنند.
برخی از ساده اندیشان از اینکه صفویت در مصر جای پایی پیدا کند سخن میگویند!
در حقیقت این پاکدلان خوش طینت چون از تشیع آگاهی ندارند و صدای دهل را از دور شنیدهاند حق دارند نگران باشند. اما واقعیت امر غیر از این است:
ایران سقف نهایی قدرت و توان صفویت است. سه دهه است که تمامی رسانههای کشور بعلاوه تمامی مناهج درسی و تعلیمی و پرورشی از مهد کودک تا دانشگاه و حتی رزق و روزی ملت و حتی نفس کشیدنشان باید از شش آخوندهای صفوی باشد. با این وجود هرگز اتفاق نیفتاده یک تن – آری تنها یک فرد واحد – سنی به تشیع روی آورد! ( البته به استثناء چهار تاجر مخدرات محکوم به اعدامی که به بهانه شیعهگری جان خود را خریدهاند!). و در مقابل روزانه دهها نفر از خرافات و خزعبلات و تاریکی تشیع فرار کرده به نور توحیدی قرآن میپیوندند!..
موقعیت بدست آمده بهترین فرصتی است که دعوتگران موحد مصری میتوانند از آن استفاده کرده در راستای نجات ملت ایران اسیر دربند صفویت آستین همت بالا زنند.
آرزو دارم حکومت مصر با اقدامی متقابل, ویزا را از شهروندان ایرانی نیز بردارد تا مسلمانان تشنه توحید ایران بتوانند براحتی به مصر رفته از دانشگاه ازهر و مسجدهای پر نور آنجا شمع فروزان توحید برگیرند..
صفویتی که با صرف سالانه ملیاردها دلار نتوانسته در کشورهایی که از نظر فرهنگی و اقتصادی به مراتب از مصر عقب ماندهتر و فقیرترند جای پایی پیدا کند چون فاطمیان یا عبیدیها در مصر برای همیشه دفن خواهد شد و آیندگان تنها در بایگانی تاریخ میتوانند حکایت آنرا مطالعه کنند!..
نویسنده: مهندس مهران رنجبر – تهران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر