عمامه: (در حاليكه زانوي غم بغل گرفته بود و زار زار می گریست می گفت:) امان از دست روزگار سیاه و قسمت و تقدیر بد!
گفتم: چی شده؟
عمامه: متأسفانه در این عصر ما نا مردانی مرا بر سر می گذارند و لاف
مردانگی و علم می زنند که از جبین بی حیای یشان یک قطره عرق نمی ریزد و
پیشانی بی حیایشان چروک نمی شود!
گفتم: خیر باشد از کجا می نالی؟
عمامه: از همه جا! از سوریه از قم از نجف! از محمد رمضان البوطی خطیب
بشار اسد از حسون مفتی بشار اسد از مدعیان دروغین پیروی از اهل بیت علیهم
السلام که شخصیت مرا به تمسخر گرفته و در نتیجه دین خدا را مسخره می کنند!
یکی مرا بر سر می گذارد و خود را جای عمر فاروق می نشاند و یکی مرا برسر
می گذارد و خود را جای علی مرتضی معرفی می کند در حالیکه من شاهدم که عمر و
علی از رنگ این هر دو بیزارند!
پس خدایا تو
شاهد باش که من شعار و نشان و تاج سر علمایی هستم که در خدمت دین باشند اما
کسانی که دین را وسیله نان خوردن و شهوت رانی و حکومت و عزت کاذب بکنند و
آبرو و حیثیت دین را ببرند من عمامه از او بیزارم چه نام و لقب آیت الله و
حجت الاسلام را یدک بکشد و چه نام مفتی و شیخ و ملا را از جنس خائنان و
نامردان و دنيا پرستان بیزارم.
من زمانی به خود می بالم و افتخار می
کنم که بر سر یک طلبه کوچک و شیخ و ملا و مولوی خدا ترسی باشم که با وجود
فقر و مستضعفی عزت نفس و غیرت و شجاعتشان اجازه خیانت به آنها نمی دهد.
الحمد رب العالمین.
عبدالله حیدری نیز تمام سخنان عمامه را تأیید می کند.
گفتم: چی شده؟
عمامه: متأسفانه در این عصر ما نا مردانی مرا بر سر می گذارند و لاف
مردانگی و علم می زنند که از جبین بی حیای یشان یک قطره عرق نمی ریزد و
پیشانی بی حیایشان چروک نمی شود!
گفتم: خیر باشد از کجا می نالی؟
عمامه: از همه جا! از سوریه از قم از نجف! از محمد رمضان البوطی خطیب
بشار اسد از حسون مفتی بشار اسد از مدعیان دروغین پیروی از اهل بیت علیهم
السلام که شخصیت مرا به تمسخر گرفته و در نتیجه دین خدا را مسخره می کنند!
یکی مرا بر سر می گذارد و خود را جای عمر فاروق می نشاند و یکی مرا برسر
می گذارد و خود را جای علی مرتضی معرفی می کند در حالیکه من شاهدم که عمر و
علی از رنگ این هر دو بیزارند!
پس خدایا تو
شاهد باش که من شعار و نشان و تاج سر علمایی هستم که در خدمت دین باشند اما
کسانی که دین را وسیله نان خوردن و شهوت رانی و حکومت و عزت کاذب بکنند و
آبرو و حیثیت دین را ببرند من عمامه از او بیزارم چه نام و لقب آیت الله و
حجت الاسلام را یدک بکشد و چه نام مفتی و شیخ و ملا را از جنس خائنان و
نامردان و دنيا پرستان بیزارم.
من زمانی به خود می بالم و افتخار می
کنم که بر سر یک طلبه کوچک و شیخ و ملا و مولوی خدا ترسی باشم که با وجود
فقر و مستضعفی عزت نفس و غیرت و شجاعتشان اجازه خیانت به آنها نمی دهد.
الحمد رب العالمین.
عبدالله حیدری نیز تمام سخنان عمامه را تأیید می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر