.

۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

چرا پولدارها از بالا نگاه می‌کنند؟


پروفسور مری برد، تاریخدان دانشگاه کمبریج
در دنیای قدیم، طبقه ثروتمند خود را متفاوت از فقیران می‌دید. اما این نوع نگاه در طول قرن‌ها همچنان ثابت مانده و طبقه مرفه در جوامع امروزی، همچنان دید مشابهی نسبت به فقرا دارد.
برای مثال، زندگی طبقه فقیر در روم باستان احتمالا در سطح بسیار پایینی بوده است؛ گروه‌هایی از مردم بودند که امیدی به بهبود وضعیتشان نبود، افرادی که تمام شب‌هایشان را غرق در غم و غصه زندگیشان، در میخانه‌های ارزان‌قیمت به صبح می‌رساندند.
تصاویری که از آنها توصیف شده، نشانگر آن است که این افراد به جز تماشای ارابه‌رانی‌های سنتی و جنگ‌های تن‌به‌تن، وقت خود را به جروبحث و قمار می‌گذراندند و می‌شد آنها را در هر وقتی از روز دید که روی میزهای قمار قوز کرده‌ و از سوراخ دماغشان صدای خرناس‌مانند درمی‌آورند.
لازم نیست بگویم که این تصویر از شیوه زندگی طبقه فقیر روم باستان –عرق‌خوری و قمار- را خود این طبقه توصیف نکرده است.
من این توصیف را تقریبا کلمه به کلمه از شرحی آورده‌ام که درباره وضعیت زندگی اجتماعی در پایتخت امپراطوری روم در یکی از نوشته‌های آمیانوس مارسلینوس، تاریخ‌نگار قرن چهارم میلادی ثبت شده است.
رویکرد پولدارها در قبال طبقه بی‌پول در دنیای قدیم تا حد چشمگیری شبیه چیزی است که ما این روزها شاهدیم
برای این که عدالت را رعایت کرده باشیم، باید گفت که آمیانوس نسبت به طبقه بالادست جامعه آن زمان هم نگاه تند و تیزی داشت؛ آنها افرادی توصیف شده‌اند که امروز تحت هیچ شرایطی دست از سرتان برنمی‌دارند و به شما چسبیده‌اند، ولی فردا حتی اسمتان را به یاد ندارند، کسانی که می‌توانستند پول زیادی صرف یک سرویس غذاخوری پرزرق و برق کنند یا گروه‌های بزرگی از خدمتکاران را دنبال خودشان راه بیاندازند.
اما نوع نگاه این تاریخ‌نگار به طبق پایین‌دست جامعه، همان شکلی است که طبقه پولدار همیشه نسبت به فقیرها داشته است.
حدس من این است که آمیانوس هیچ‌وقت واقعا پایش را در یک میخانه معمولی در روم باستان نگذاشته و هیچ‌وقت فکرش را مشغول واقعیت داستانی که در حال تعریفش بوده، نکرده است. اگر این آدم‌ها (که توصیف شده‌اند) واقعا فقیر بودند، چطور پول شراب شب را پیدا می‌کردند تا مست کنند؟
در باره قمار هم همینطور. ضمن آن که نوعی معیار دوگانه در این باره به کار رفته است، چون طبقه ثروتمند در روم باستان قماربازهایی حرفه‌ای بودند.
امپراتور کلادیوس حتی درباره این که چطور در تاس‌بازی برنده شوید، کتاب نوشت.
اما همین که طبقه فقیر علاقه مشابهی به قمار یا بازی‌هایی نشان می‌دهد که با شانس و اقبال همراهند، پولدارها به خون دل خوردن می‌افتند و با نگرانی پیش‌بینی می‌کنند که اخلاق در جامعه رو به سقوط است.
"در روم باستان طبقه فقیر اغلب افرادی تقصیرکار توصیف می‌شدند که قدر خدماتی را که به آنها ارائه می‌شود، نمی‌دانند، خدماتی که نه دولت رفاه، بلکه ثروتمندان مالیات‌دهنده، در اختیارشان قرار می‌دادند"
روی هم رفته، رومی‌های پولدار وقت زیادی برای طبقه فقیر –چه خدمه و چه افراد معمولی- نمی‌گذاشتند، هرچند در عین حال، بدون هیچ شکی، تا حدی از آنها می‌ترسیدند و با اصطلاح‌های "اراذل و اوباش یا "توده" از آنها یاد می‌کردند. عناوینی که این روزها هم می‌شود شنید.
در واقع رویکرد پولدارها در قبال طبقه بی‌پول و نوع نگاه به آنها، تا حد چشمگیری شبیه چیزی است که ما این روزها شاهدیم.
برای شروع، در روم باستان طبقه فقیر اغلب افرادی تقصیرکار توصیف می‌شدند که قدر خدماتی را که به آنها ارائه می‌شود، نمی‌دانند، خدماتی که نه دولت رفاه، بلکه ثروتمندان مالیات‌دهنده، در اختیارشان قرار می‌دادند.
برای مثال، آمیانوس چندین بار از آنچه در زندگی روزانه فقرا می‌گذشت، ابراز انزجار کرده است؛ از جمله اینکه عده‌ای از آنها زندگی خود را زیر سایبانی می‌گذراندند که برای محافظت از "افرادی که اغلب به تئاتر می‌رفتند" ایجاد شده بود تا در اجراهایی که در فضای باز انجام می‌شد، از آفتاب در امان بمانند.
در واقع به او برخورده است که چرا عده‌ای عملا زیر این سایبان زندگی می‌کنند. اما چرا؟
احتمالا برای این تاریخ‌نگار مشخص نبود که این آدم‌ها (از طبقه فقیر) جای دیگری برای زندگی کردن ندارند.
اصلا اگر شما خانه‌ای داشته باشید، چرا باید زندگی‌تان را زیر یک سایبان بگذرانید؟
البته امروزه سایبان تئاترها مشکل ما نیست. اما شرایط مشابهی را می‌شود دید.
ابراز نارضایتی‌های آمیانوس شباهت زیادی با شکایت‌های دنیای مدرن دارد. از جمله ایرادهایی که درباره شیوه پرداخت "مزایا" و کمک به افراد نیازمند مطرح می‌شود.
مادر من که در یک بنیاد وابسته به بخش درمانی بریتانیا شاغل بود، همیشه به یاد می‌آورد که چطور در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی و اوایل دهه ۵۰ میلادی، روزنامه‌ها پر از خبرهایی بودند درباره افرادی که توانسته‌اند با مزایای (مجانی) بخش درمانی، نه یک، بلکه دو عینک یا دو دست دندان مصنوعی گرفته و با این کارهایشان اقتصاد کشور را به زانو درآورده‌اند.
مادر من همیشه می‌پرسید که چرا باید یک نفر بخواهد برای داشتن دو دست دندان مصنوعی به فکر زرنگی و کلاهبرداری باشد؟
چرا یک نفر باید عضوی از بدنش را از عمد و شخصا قطع کند تا بتواند از یک نهاد خیریه کمک‌هزینه زندگی دریافت کند؟
داستان‌هایی که بین عموم درباره اقدامات عجیب و غریب آدم‌ها برای دریافت کمک از نهادهای خیریه دهان به دهان می‌شود هم از همین دسته است. چرا یک نفر باید عضوی از بدنش را از عمد و شخصا قطع کند تا بتواند از یک نهاد خیریه کمک‌هزینه زندگی دریافت کند؟
شیوه دیگر برخورد سنتی با افرادی که وضع مالی بدی دارند، زمانی است که آنها به دو دسته "فقرای خوب" و "فقرای بد" تقسیم‌بندی می‌شوند؛ با چنین دیدگاهی، یک دسته، اراذل و اوباشی هستند که شیوه کنونی زندگی حقشان است. در مقابل، دسته دومی تعریف می‌شود که "جنبه‌های مثبتی" در زندگی دارند و لایق داشتن زندگی بهتری هستند.
هرچند جنبه‌های مثبتی که افراد را در دسته دوم فقرا قرار می‌دهد، شاخص‌های مشخصی را شامل می‌شود؛ اغلب این افراد "خانواده‌هایی باپشتکار" توصیف می‌شوند که "برای بهبود زندگی تلاش می‌کنند"، ولی به هر دلیلی -مثلا بدشانسی- همچنان فقیر مانده‌اند.
هر وقت بحث این "خانواده‌های باپشتکار" می‌شود، من ناخودآگاه به فکر کسانی می‌افتم که به نظر گوینده، آدم‌های تنبل و بی‌اراده یا بی‌خانواده‌ای هستند که لیاقت شرایط بهتری را ندارند.
هرچند در عین حال، باید به خاطر داشت که وقتی این موضوع مطرح می‌شود که عده‌ای لیاقت زندگی بهتری را ندارند، به گونه‌ای غیرمستقیم با رنجاندن آنها، شرایط را برای دسته‌بندی، جدایی و شکاف در جامعه فراهم می‌کنیم.
این افراد از نوع قضاوت ما به خشم می‌آیند و طبیعتا ممکن است درصدد انتقام از جامعه‌ای بر آیند که معتقد است محروم ماندنشان از رفاه، بی‌عدالتی نیست.
به نظر می‌رسد باید از این مساله که پولدارهای امروزی دوروبرشان را با خدم و حشم پر نمی‌کنند، احساس خوش‌شانسی کنیم. نباید فراموش کرد که اگر براساس شایستگی‌ها و نه دارایی و مال و منال آدم‌ها با آنها تعامل کنیم، فرهنگ و مدنیت پیشرفته‌تری شکل می‌گیرد.
هرچند از ظواهر امر پیداست که برای رسیدن به چنین مرحله‌ای در زندگی اجتماعی راهی طولانی پیش روست.
 منبع:بی بی سی

هیچ نظری موجود نیست: